و من کلام له ع فی معاویه
وَاللَّهِ ما مُعاوِیَهُ بِاءَدْهَى مِنِّی ، وَ لَکِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ، وَ لَوْ لا کَراهِیَهُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ اءَدْهَى النَّاسِ، وَ لکنْ کُلُّ غُدَرَهٍ فُجَرَهٌ، وَ کُلُّ فُجَرَهٍ کُفَرَهٌ، وَ لِکُلِّ غادِرٍ لِواءٌ یُعْرَفُ بِهِ یَوْمَ الْقِیامَهِ.
وَاللَّهِ ما اءُسْتَغْفَلُ بِالْمَکِیدَهِ، وَ لا اءُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِیدَهِ.
سخنى از آن حضرت (ع ) در باره معاویه
به خدا سوگند، معاویه از من زیرکتر نیست . او پیمان شکنى مى کند و گنه کارى .
اگر پیمان شکنى را ناخوش نمى داشتم ، من زیرکترین مردم مى بودم . ولى پیمان شکنان ، گنه کارند و گنه کاران ، نافرمان . هر پیمان شکنى را در روز قیامت پرچمى است که بدان شناخته گردد. به خدا سوگند، مکر و خدعه مرا غافلگیر نکند و در سختیها ناتوان نشوم .
و من خطبه له ع
الْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ حَمْدُهُ وَ الْغَالِبِ جُنْدُهُ وَ الْمُتَعَالِی جَدُّهُ، اءَحْمَدُهُ عَلَى نِعَمِهِ التُّؤَامِ، وَ آلاَئِهِ الْعِظَامِ، الَّذِی عَظُمَ حِلْمُهُ فَعَفا، وَ عَدَلَ فِی کُلِّ مَا قَضَى ، وَ عَلِمَ مَا یَمْضِی وَ مَا مَضَى ، مُبْتَدِعِ الْخَلاَئِقِ بِعِلْمِهِ، وَ مُنْشِئِهِمْ بِحُکْمِهِ، بِلاَقْتِدَاءٍ وَ لاَ تَعْلِیمٍ، وَ لاَ احْتِذَاءٍ لِمِثَالِ صَانِعٍ حَکِیمٍ، وَ لاَ إِصَابَهِ خَطَإٍ، وَ لاَ حَضْرَهِ مَلاٍَ.
وَ اءَشْهَدُ اءَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ ابْتَعَثَهُ وَ النَّاسُ یَضْرِبُونَ فِی غَمْرَهٍ، وَ یَمُوجُونَ فِی حَیْرَهٍ، قَدْ قَادَتْهُمْ اءَزِمَّهُ الْحَیْنِ، وَ اسْتَغْلَقَتْ عَلَى اءَفْئِدَتِهِمْ اءَقْفَالُ الرَّیْنِ.
اءُوصِیکُمْ - عِبَادَ اللَّهِ - بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا حَقُّ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ الْمُوجِبَهُ عَلَى اللَّهِ حَقَّکُمْ، وَ اءَنْ تَسْتَعِینُوا عَلَیْهَا بِاللَّهِ، وَ تَسْتَعِینُوا بِهَا عَلَى اللَّهِ، فَإِنَّ التَّقْوَى فِی الْیَوْمِ الْحِرْزُ وَ الْجُنَّهُ، وَ فِی غَدٍ الطَّرِیقُ إِلَى الْجَنَّهِ مَسْلَکُهَا وَاضِحٌ، وَ سَالِکُهَا رَابِحٌ، وَ مُسْتَوْدَعُهَا حَافِظٌ، لَمْ تَبْرَحْ عَارِضَهً نَفْسَهَا عَلَى الْاءُمَمِ الْمَاضِینَ مِنْکُمْ وَ الْغَابِرِینَ لِحَاجَتِهِمْ إِلَیْهَا غَدا إِذَا اءَعَادَ اللَّهُ مَا اءَبْدَى ، وَ اءَخَذَ مَا اءَعْطَى ، وَ سَاءَلَ عَمَّا اءَسْدَى ، فَمَا اءَقَلَّ مَنْ قَبِلَهَا وَ حَمَلَهَا حَقَّ حَمْلِهَا.
اءُولَئِکَ الْاءَقَلُّونَ عَدَدا، وَ هُمْ اءَهْلُ صِفَهِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِذْ یَقُولُ: (وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ) فَاءَهْطِعُوا بِاءَسْمَاعِکُمْ إِلَیْهَا، وَ واکِظُوا بِجِدِّکُمْ عَلَیْهَا، وَ اعْتَاضُوهَا مِنْ کُلِّ سَلَفٍ خَلَفا وَ مِنْ کُلِّ مُخَالِفٍ مُوَافِقا.
اءَیْقِظُوا بِهَا نَوْمَکُمْ، وَ اقْطَعُوا بِهَا یَوْمَکُمْ وَ اءَشْعِرُوهَا قُلُوبَکُمْ، وَ ارْحَضُوا بِهَا ذُنُوبَکُمْ، وَ دَاوُوا بِهَا الْاءَسْقَامَ وَ بَادِرُوا بِهَا الْحِمَامَ وَ اعْتَبِرُوا بِمَنْ اءَضَاعَهَا، وَ لاَ یَعْتَبِرَنَّ بِکُمْ مَنْ اءَطَاعَهَا.
اءَلاَ فَصُونُوهَا وَ تَصَوَّنُوا بِهَا، وَ کُونُوا عَنِ الدُّنْیَا نُزَّاها، وَ إِلَى الْآخِرَهِ وُلا ها، وَ لاَ تَضَعُوا مَنْ رَفَعَتْهُ التَّقْوَى ، وَ لاَ تَرْفَعُوا مَنْ رَفَعَتْهُ الدُّنْیَا، وَ لاَ تَشِیمُوا بَارِقَهَا، وَ لاَ تَسْمَعُوا نَاطِقَهَا، وَ لاَ تُجِیبُوا نَاعِقَهَا، وَ لاَ تَسْتَضِیئُوا بِإِشْرَاقِهَا، وَ لاَ تُفْتَنُوا بِاءَعْلاَقِهَا، فَإِنَّ بَرْقَهَا خَالِبٌ، وَ نُطْقَهَا کَاذِبٌ، وَ اءَمْوَالَهَا مَحْرُوبَهٌ، وَ اءَعْلاَقَهَا مَسْلُوبَهٌ.
اءَلاَ وَ هِیَ الْمُتَصَدِّیَهُ الْعَنُونُ، وَ الْجَامِحَهُ الْحَرُونُ، وَ الْمَائِنَهُ الْخَئُونُ، وَ الْجَحُودُ الْکَنُودُ، وَ الْعَنُودُ الصَّدُودُ، وَ الْحَیُودُ الْمَیُودُ، حَالُهَا انْتِقَالٌ، وَ وَطْاءَتُهَا زِلْزَالٌ، وَ عِزُّهَا ذُلُّ، وَ جِدُّهَا هَزْلٌ، وَ عُلْوُهَا سُفْلٌ، دَارُ حَرَبٍ وَ سَلَبٍ، وَ نَهْبٍ وَ عَطَبٍ، اءَهْلُهَا عَلَى سَاقٍ وَ سِیَاقٍ، وَ لَحَاقٍ وَ فِرَاقٍ.
قَدْ تَحَیَّرَتْ مَذَاهِبُهَا، وَ اءَعْجَزَتْ مَهَارِبُهَا، وَ خَابَتْ مَطَالِبُهَا، فَاءَسْلَمَتْهُمُ الْمَعَاقِلُ، وَ لَفَظَتْهُمُ الْمَنَازِلُ، وَ اءَعْیَتْهُمُ الْمَحَاوِلُ، فَمِنْ نَاجٍ مَعْقُورٍ، وَ لَحْمٍ مَجْزُورٍ، وَ شِلْوٍ مَذْبُوحٍ، وَ دَمٍ مَسْفُوحٍ، وَ عَاضِّ عَلَى یَدَیْهِ، وَ صَافِقٍ بِکَفَّیْهِ وَ مُرْتَفِقٍ بِخَدَّیْهِ، وَ زَارٍ عَلَى رَاءْیِهِ، وَ رَاجِعٍ عَنْ عَزْمِهِ، وَ قَدْ اءَدْبَرَتِ الْحِیلَهُ، وَ اءَقْبَلَتِ الْغِیلَهُ، وَ لاَتَ حِینَ مَنَاصٍ، هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ! قَدْ فَاتَ مَا فَاتَ، وَ ذَهَبَ مَا ذَهَبَ، وَ مَضَتِ الدُّنْیَا لِحَالِ بَالِهَا (فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْاءَرْضُ وَ ما کانُوا مُنْظَرِینَ).
خطبه اى از آن حضرت (ع )
ستایش خداوندى را که ستایش او در آفریدگانش منتشر است و لشکرش پیروز است و متعالى است عظمتش . سپاس مى گوییم به سبب نعمتهاى دمادم او و بخششهاى بزرگ او. خداوندى که بردباریش بسیار است و در مى گذرد و مى بخشاید.در هر چه داورى کند به عدالت داورى کند و به آنچه گذشته است و مى گذرد، آگاه است . پدیدآورنده موجودات است به علم خود و آفریننده آنهاست به حکمت خود. بى آنکه به کسى اقتدا کند یا از کسى بیاموزد، یا از نمونه کار صانع حکیمى بهره مند گردد و بى آنکه مرتکب خطایى شود یا با جماعتى مشورت نماید و شهادت مى دهم که محمد بنده او و پیامبر اوست . او را مبعوث داشت در حالى که ، مردم در گرداب جهالت و گمراهى گرفتار بودند و بر امواج حیرت سرگشته . افسارشان به دست مرگ و تباهى بود، به هر جا که مى خواست مى بردشان و بر دلهاشان قفلهاى ضلالت زده بود.
اى بندگان خدا، شما را به ترس از خدا سفارش مى کنم که تقوا حق خداست بر شما و حق شما را بر خدا سبب شود. از خداى یارى جویید که به تقوایتان یارى دهد و از تقوا مدد خواهید که حق پروردگارتان را بگزارید. امروز، تقوا براى شما سپر است و پناهگاه و فردا راهى است که شما را به بهشت مى رساند. راه تقوا راهى روشن است که هر که در آن راه رود سود برد. و آنکه امانت دار تقوا است نگه دارنده تقوا است . تقوا همواره خود را بر امتهاى گذشته و امتهاى برجاى مانده به سبب نیازى ، که روز رستاخیز بدان دارند، عرضه داشته ، زیرا فردا، خداوند آنچه را پدیدار کرده بازگرداند و آنچه را داده باز ستاند و از آنچه بخشیده بازخواست نماید.
چه اندک اند کسانى که پذیراى تقوا گشته اند و آنسان ، که شایسته آن است بر خود هموار مى کنند. آرى ، شمار اینان اندک است و اینان همانهایند که خدا در توصیفشان گفته است ((و اندکى از بندگان من سپاسگزارند.(۷۸))) پس گوش به تقوى دارید و با کوشش تمام بدان روى نهید، ملازم آن شوید و آن را عوض و جانشین سازید براى هر چه از دست داده اید و در برابر مخالف اگر با تقوا موافق باشید شما را کافى است .
به نیروى تقوا از خواب بیدار شوید و روزتان را با آن سپرى سازید، و شعار دل خود گردانید. گناهانتان را با آب تقوا بشویید و بیماریهایتان را درمان کنید و با آن مرگ را به پیشباز روید. از آنان که تقوا را ضایع گذاشته اند عبرت گیرید و مبادا که خود سبب عبرت کسانى شوید که در فرمان تقوا هستند. هان ، در نگهداشت تقوا بکوشید تا تقوا نیز شما را نگه دارد. از دنیا دورى گزینید و شیفته و مشتاق آخرت باشید. کسى را که تقوا برافراشته ، پست مسازید و آن را که دنیا برافراشته ، بر میفرازید. چشم طمع به برق و باران دنیا مدوزید و به سخن آن گوش مسپارید. آنکه شما را به دنیا فرا مى خواند، پاسخش مدهید.از پرتو دنیا روشنى مخواهید و فریب نعمتهاى گرانبهایش را مخورید که برقش بى باران است ، سخنش دروغ است ، ثروتهایش دستخوش غارت است و نفایس آن ربوده شده .
بدانید، که دنیا چونان روسپى زنى است که چهره مى نماید و بزودى چهره مى پوشد. یا چون توسنى است سرکش که کس را رکاب ندهد. دروغگویى است خیانتکار، منکرى است کافر نعمت . ستیزه جویى است ، چون اشترى که به راه نمى آید، کج مى رود و از راه دور مى افتد. سرشتش بى ثباتى و انتقال است از کسى به دیگر کس . قرارگاهش متزلزل و بیقرار است . عزّتش ذلّت است و جدّ آن هزل است ، بلندیش پستى است . جایگاه ربودن است و غارت و هلاکت . مردمش همواره رفتن را برپاى ایستاده اند تا به سوى مرگ رانده شوند. اگر به یکى مى رسند از دیگرى جدا مى افتند. راههایش همه سرگردانى و گریزگاههایش ، بى سرانجامى است و خواسته هایش به نومیدى کشنده . پناهگاههایش پناه جویان را تسلیم دشمن کند و منازلش ساکنانش را بیرون افکند و چاره اندیشیها، ملولشان کرده . هر که هست یا رها شده اى است مجروح یا گوشتى پوست برکنده یا جسدى است بى سر یا خونى است ریخته شده . یکى از پشیمانى دست به دندان گزد، یکى از تاءسّف دست بر دست زند، یکى سر در گریبان برده و به سبب اعمالش خود را سرزنش کند و مى خواهد از عزم خود بازگردد. ولى چاره از دست شده و مرگ ناگهانى در رسیده است و ((لات حین مناص )) و جاى گریز نیست . هیهات ، هیهات ، از دست شد هر چه از دست شد و رفت آنچه رفت و دنیا آنگونه ، که دلخواهش بود، سپرى گردید. ((نه آسمان بر آنها گریست و نه زمین و نه به آنها مهلت داده شد.(۷۹)))
و من خطبه له ع یذکر فیها آل محمد ص
هُمْ عَیْشُ الْعِلْمِ، وَ مَوْتُ الْجَهْلِ، یُخْبِرُکُمْ حِلْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ وَ ظاهِرُهُمْ عَنْ باطِنِهِمْ وَ صَمْتُهُمْ عَنْ حِکَمِ مَنْطِقِهِمْ، لا یُخالِفُونَ الْحَقَّ وَ لا یَخْتَلِفُونَ فِیهِ، وَ هُمْ دَعائِمُ الْإِسْلامِ، وَ وَلائِجُ الاِعْتِصامِ، بِهِمْ عادَ الْحَقُّ فِى نِصابِهِ، وَ انْزاحَ الْباطِلُ عَنْ مُقامِهِ، وَ انْقَطَعَ لِسَانُهُ عَنْ مَنْبِتِهِ، عَقَلُوا الدِّینَ عَقْلَ وِعایَهٍ وَ رِعایَهٍ، لا عَقْلَ سَماعٍ وَ رِوایَهٍ؛ فَإِنَّ رُواهَ الْعِلْمِ کَثِیرٌ، وَ رُعاتَهُ قَلِیلٌ.
خطبه اى از آن حضرت (ع ) در آن آل محمد را یاد مى کند:
آنان حیات علم و مرگ جهل اند. حلمشان شما را از علمشان خبر مى دهد. (و ظاهرشان از باطنشان ) و خاموشیشان از سخن گفتنشان . با حق مخالفت نمى کنند و در آن اختلاف ندارند. ستونهاى اسلام اند و پناهگاه آن . به پایمردى ایشان حق به جایگاه خود بازگشت و باطل از جایگاه خود رانده شد و زبانش از بن بریده گردید.
دین را شناختند و فرا گرفتند و آن را از تحریف نگه داشتند. بدان عمل کردند، نه شناختى که منحصر به شنیدن باشد و شنیده را به دیگران گفتن . که راویان علم بسیارند ولى نگهدارندگان آن اندک اند.
تردیدی نباید داشت که کانت بیشترین تأثیر را بر اندیشة دوران جدید و بویژه در حوزه های گوناگون فلس
علم چیست؟چیستی و تعریف علم خود یک مبحث بزرگ علمی فلسفی است که آنرا "فلسفه علم" نامند. علم درباره بدست آوردن دانش دقیق و قابل اتکا از دنیای اطراف ما است، کلمه علم در عربی به چندین معنی است (عرب پرستها به این ویژگی زبان عربی فصاحت زبان عربی میگویند.)، به معنی دانستن، دانش و حتی آموختن و آموزیدن. اما در انگلیسی علم "Science" از ریشه لاتین "Scire" به معنی داشتن است. علم درواقع کشف کردن (و نه اختراع کردن) واقعیت هایی است که وجود و جریان کلی آنها بطور کلی مستقل از وجود انسانی و عوامل ادراک انسانی (حس، خیال و عقل) باشد و اگر مسئله و قضیه ای بر این اساس و مفهوم استوار باشد آن قضیه و مفهوم را را قضیه و مفهوم علمی گویند. میتوان مفاهیم را به علمی و غیر علمی و ضد علمی دسته بندی نمود.
روش علمی را میتوان اینگونه خلاصه کرد:
این عالم ربانی ساعت سه و ده دقیقه امروز به علت ایست قلبی به بیمارستانکارل مارکس