شهید مزاری و طرح انسانی کردن سیاست

شهید مزاری و طرح انسانی کردن سیاست   

                                                                                                                                

نوسنده:

علی امیری


۲۹ /6/ ۱۳۸۵ همیشه در جهان چند تن الهام یافته وجود دارد که ارزش آشنایی با آنها از حد و اندازه بیرون است».افلاطون»

شهید عبدالعلی مزاری در میان نسل معاصر افغانستان چهره برجسته ای است. این برجستگی صرفاً به دلیل کوششهای سیاسی و نظامی او نیست که سر انجام به شهادتش در راه هدف و مقصود منجر شد و بدین ترتیب حل شدن در هدف را به عنوان پارادیم تازه در عرصه ی رهبری اجتماعی ارائه داد، بلکه بیشتر از آن جهت است که او برای نخستین بار در تاریخ معاصر، اقدام به بهم زنی مناسبات غیر انسانی حاکم بر روابط حکومت و مردم در جامعه ی افغانستان کرد. جامعه ای که نه تنها سلوک سیاسی حاکمان آن، بل تمام رفتار و روابط اجتماعی در آن از لحاظ انسانی مریض و معیوب بود

.زندگی سیاسی مزاری مانند هر سیاستمدار دیگر و نهایتاً مانند هر رهبر مبارز دیگر آکنده از مجموعه ای کوشندگی ها و فعالیتها و در نهایت مرگ است.اما میراث یک پیشاهنگ سیاسی و اجتماعی هیچگاه سلسله ای از کوشش ها و مبارزات نیست. بلکه در پس این همه، نگرش، طرح و اندیشه ای قرار دارد که روی هم رفته سؤال و پرسش اصلی شخص رهبر را آشکار می دارد. "نقش تاریخی" یک رهبر پرسشی است که او در برابر زمانه ی خود می گذارد. نقش تاریخی یک پیشوا همان دغدغه ی اصلی او است که بدان سبب نظام اجتماعی موجود را زیر سؤال قرار داده و آنگاه فعالیتها و کوشش های خود را متوجه ویرانی آن می کند تا بر ویرانه ی آن، نظام مورد نظر خویش را استقرار بدهد. شخصیت رهبر نیز در همین نقشها و یادگارهای تاریخی تجلی می کند. شخصیت رهبر مطابق به نقشی است که در تاریخ از خود زده است و این نقش البته که مجموعه ای کار و کوشش و فعالیت و مبارزه و حتی کشته شدن نیست، بلکه این همه ظهورات دغدغه ی اصلی او است.اکنون اگر راه و آرمانی برای مزاری قایل هستیم و اگر مدعی ادامه ی این راه می باشیم، باید از نقش تاریخی او به عنوان یک رهبر سیاسی و اجتماعی سؤال کنیم. و با همین سؤال است که می توانیم رمز شناسایی شخصیت او را به دست گیریم. مقام او را در تاریخ معاصر بازشناسیم و میزان نیاز و احتیاج خود را به او و راه و آرمان او مشخص کنیم. راه او همان نقشی است که خود در تاریخ زده است و ما باید آن را کشف کنیم. تلاش و مبارزه و رنج و شکنجه، بی سابقه نمی باشد و صف شهیدان تاریخ بشریت چندان کوتاه نیست و لذا کوشش های سیاسی و نظامی و فرهنگی مزاری از صدر مبارزه علیه قوای تعرضگر خارجی گرفته تا قیام و مقاومت سه ساله ی غرب کابل با تمام طول و عرض و ارزش و اهمیتی که دارد، تنها می تواند بازتاب و نشانه هایی از هدف اصلی او باشد. پس نقش تاریخی او چیست؟
نقش او "انسانی کردن سیاست" و به تبع آن مجموعه ساختمان وجودی و رفتار و روابط اجتماعی و اخلاقی جامعه است.در تاریخ معاصر افغانستان او یگانه کسی است که اقدام به انسانی کردن سیاست و مجموعه ی روابط اجتماعی نموده است. درک درست تر از این نقش، زمانی میسر است که متوجه باشیم که مزاری مشکل اصلی جامعه ی افغانستان را در چه می بیند. زیرا گروههای مختلف مبارزه جو در این جامعه بر اساس نوع مشکل شناسی خاصی که داشته اند، هر کدام از طریق شیوه ی مخصوصی اقدام به معالجه ی درد اجتماعی این جامعه کرده اند. درک نقش تاریخی هر یکی از این گروهها نیز مبتنی است بر درک دیدگاههای آنان در باب معضل اجتماعی و مشکل اصلی ملت افغانستان.نقش مزاری را نه تنها با شناخت مشکل اصلی از نظرگاه او که در یک افق باز هم وسیعتر، یعنی در پرتو شناخت مجموعه ی کوشش های اصلاح طلبانه و مشکلاتی که این کوشش ها را ناگزیر کرده است، به درستی می توانیم دریابیم. و این کار، ما را از اشارتی نه چندان مفصل به تاریخ جنبش های مبارز و اصلاح طلب ناگزیر می سازد.از قریب دو قرن و اندی پیش که قدرت سیاسی در انحصار اندیشه های تبعیضی و نژادی درآمد، سعی گردید که این مفکوره ها در عرصه های سیاسی و اجتماعی توسعه یافته و بر تمام شئون جامعه استیلا پیدا کند که نتیجه ی آن نفاق اجتماعی در سایه ی حاکمیت مطلق العنان طائفوی بود. پروژه ی استقرار حاکمیت یک طائفه بر اقوام و ملیتهای مختلف و در مجموع بر ساکنان یک سرزمین توسط امیر عبدالرحمان تحقق پذیرفت. آنچه که این امیر پولادین استقرار داده بود اختناق بود. این اختناق سنت سیاسی هر حاکمیتی شد که پس از وی در عرصه ی سیاسی این جامعه به ظهور نشسته است و از این پس تاریخ اجتماعی ما در کنش و واکنش یک سیستم منحط و غیر انسانی با مجموعه ای از نیروها و حرکتهای پراکنده ای که به صورت معارض قدرت و سلطه ی بی چون و چرای استبداد و ستم تظاهر یافته است، خلاصه می شود.درک درست از همین نیروهای معارض یگانه پیش شرط لازم برای شناخت دقیق کوشندگی های سیاسی و نظامی و در نهایت "نقش تاریخی" مزاری و آشکار شدن اهمیت او نه تنها به عنوان یک چهره ی برجسته در تاریخ معاصر که بعنوان تنها ایجادگر عهد تازه ی تاریخی از اهمیت بسزا برخوردار است.تعارض علیه قدرت و تغلب مستقر، نه بر بغاوت و عصیان و نفسانیت مبتنی بوده و نه بر ستیزه جویی و طغیانکاری تاریخی. بلکه صرفاً مبتنی بر حقانیتی بود که تصور می رفت از عیب و اشکال نظام منحط حاکم ناشی شده و مجوز تعرض و تقابل علیه آن را فراهم کرده است. اما این تعارضات و تقابلها که به صورت سلسله ای از جنبش های شبه روشنفکرانه از مشروطیت گرفته تا مارکسیسم و اسلامگرایی جدید را شامل می شود از طرح مشکل اساسی جامعه ی افغانستان ناتوان بوده اند. زیرا این جنبش ها به سبب جهلی که راجع به زمان جدید داشتند، نتوانستند به فعالیتهای خویش عمق بخشیده و آن را از مرحله سطح به ظاهر فراتر ببرند و به یک حرکت عمیق و ریشه دار و طبعاً مانا و پرثمر مبدل سازند. برخی از این دست جنبش ها که هنوز هم حیات خود را از کف نداده و حضور خود را در جامعه دوام بخشیده اند، برغم گذشت سالهای فراوان از عمر آنها هنوز از اهداف خود فاصله ای دراز دارند.جنبش های معارض افغانستانی چنانکه تاریخ گواهی می دهد یکسره در پی تطبیق و اجرای ایده ها و ذهنیتهای شخصی و مورد علاقه خود در جامعه بوده اند و کمتر کوشش کرده اند تا از راه طرح مشکل اصلی این جامعه در پی علاج دردها و نابسامانی های آن برآیند. خطوط کوشش های این گروهها البته که دارای تفاوتهای بیش از حد است و همین امر شاید به زعم برخی مانع از آن باشد که جنبش های روشنفکری را اعم از مشروطیت و مارکسیسم و اسلامگرایی ماهیتاً یکی بخوانیم. اما از آنجا که این گروهها برغم مشارب متفاوت و اشکال و ساختار گوناگونی که از آن برخوردارند، در غفلت از طرح مشکل اصلی ملت افغانستان و غفلت از فقدان انسانیت به عنوان نشانه و سمبل از حاکمیت و استیلای تبعیض و انحطاط در جامعه، با همدیگر اشتراک حاصل می کنند، می توان آنها را ماهیتاً یکی خواند. اینان هر کدام "از ظن خود یار" این جامعه شدند و اسرار آن را از درون آن جویا نگشتند.جنبش مشروطیت استقرار نظام مشروطه را تنها احتیاج واقعی مردم می دانست، بدون آنکه وسایل لازم را جهت ورود مردم به این مرحله تمهید کرده و یا مکانیزم استقرار آن را به درستی تشریح و از پایه های ارزشی آن درک و دریافت درستی داشته باشد. جنبش کمونیستی همّ خود را مصروف ایجاد بهشت موعود کمونیسم کرد. آنان چنان شیفته و شیدا و دلداده ی مرام شان بودند که تحقق و همچنین حقانیت و درستی آن را در برابر تباهی و نابودی حتی یک نسل آرزو می کردند و لذا از هیچ نوع کُشت و کشتار ابا نداشتند. چون مطمئن بودند که بهشت زمینی را تأسیس خواهند کرد و رفاه و آبادانی و امنیت و آسایش را حداقل برای نسلهای بعدی به ارمغان خواهند آورد.اسلامگرایی نیز در کشور ها کارنامه ی درست و درخشانی ندارد. جنبش های جهادی هر یک برای حکومتهای اسلامی مزعوم خود و در واقع تحمیل و تحقق ذهنیت های شان بر جامعه، خون ملت را ریخته اند. حکومت اسلامی که مجاهدین شعار آن را می داد هیچ معلوم نمی داشت که مردم در آن از چه جایگاهی برخوردارند. گروههای متعدد جهادی هر یک می پنداشتند که مشکل جامعه ی افغانستان همانست که او فکر می کند. برجسته ترین نمونه های حکومت اسلامی از نوع مجاهدین "دولت اسلامی" برهان الدین ربانی و "امارت اسلامی" ملا محمد عمر آخوند است.مزید بر آنچه که گفته آمد این جنبش ها عیب و اشکالهای خرد و ریز دیگر فراوان دارند که اکنون فرصت بازگویی آن نیست، و من هم فعلاً در مقام آن نیستم که عواقب و پیامدهای بسط و توسعه ی اندیشه های انفسی و انتزاعی را در جامعه بررسی کنم. این کار طالب مقال و مجال دیگری است. فقط همین توصیف مجمل که از ماهیت مبارزات اجتماعی آورده شد به خوبی کمک می کند که اهمیت و نقش شهید مزاری را در تاریخ معاصر درک کنیم. این اهمیت چنانکه پیشتر نیز یادآور شدیم نه در کوشندگی های سیاسی و نظامی و حتی شهادتش خلاصه می شود که صرفاً از این جهت است که او مدل حل مشکل را عوض کرده است. اهمیت مزاری در شناخت مشکل جامعه و نیز در ارائه مدلی که برای حل این مشکل کرده است، می باشد. او چون درکش از مشکل اصلی جامعه و نیاز اجتماعی ملت با دیگران متفاوت است. او الگویی تازه ایجاد می کند و در پی تطبیق ذهنیت های خود بر جامعه برنمی آید که بدین ترتیب انحصاری را جایگزین انحصار دیگری کند و از استبدادی به استبداد دیگری پناه آورد و به جای اصلاح ابرو چشم راکور کند. بلکه او پیشاپیش در پی درک و شناخت معضل اصلی جامعه برمی آید و فقدان روابط و مناسبات انسانی را مورد تأمل قرار می دهد. از دیدگاه مزاری صرفاً از راه بازگرداندن انسانیت در جامعه و مدار قرار گرفتن انسان است که می توان بر معضل اجتماعی ملت افغانستان فایق آمد.مزاری فقدان رفتار و روابط انسانی و استیلاء جور و جهل و تبعیض بر مناسبات آدمیان در جامعه را یگانه معضل این جامعه می دانست. لذا با الهام از آموزه های توحیدی اسلام، پیام برادری، برابری و کرامت انسانی را سر می داد و حل مشکل را در گرو احیاء انسانیت، احترام به انسان و اعتقاد به برابری انسان می دید. پیام او پیام انسانیت است. درست است که او یک هزارهء شیعه مذهب بود. اما او نه نژادگرا بود و نه به بازیهای فرقه ای و مذهبی علاقه نشان می داد. هزاره به عنوان یک انسان تحقیر شده که بایستی از او رفع تبعیض و تحقیر گردد برای او مطرح بود و کیش تشیع به عنوان باور اعتقاد انسان، از نظرگاه او ارجمند و شایستهء احترام بود و لذا می باید همسان با سایر مذاهب اسلامی دارای رسمیت و آزادی در کشور باشد.با انسانی شدن سیاست و به تبع آن انسانی شدن "رفتار" و "مناسبات اجتماعی" و مدار قرار گرفتن "تقوی" و "کرامت" به جای "زبان" و "نژاد" و نابودی اندیشه های تبعیضی و نژادی است که دین و مذهب جایگاه شایستهء خود را در وجود آدمی باز می یابد.اکنون که مجمل اشارتی به نقش تاریخی مزاری و میراث و پیام اصلی او برای نسل معاصر کشور کردیم، لازم است پایان این گفته ای پریشان و مجمل را به تبیین اهمیت این پیام که در واقع پاسخی است به یک پرسش، اختصاص دهیم. آن پرسش این است: آیا الگویی که مزاری مطرح کرده است می تواند ره آموزی ما در این وادی حیرت و ظلمت قرار گیرد.؟
می کوشم پاسخی هر چند مجمل و کوتاه برای این پرسش بیابم. بدین قرار که:اکنون با گذر دو دهه از ظهور عینی بحران در جامعه و قریب به نیم قرن تلاش و مبارزهء مستمر سیاسی و قسماً نظامی، ما با انبوهی از تجربیات روبرو هستیم. و کار و کارنامهء جنبش های بزرگ مدعی اصلاح و نوسازی را از قبیل "مشروطیت" و "مارکسیسم"و "اسلامگرایی" تجربه کرده ایم. اما از لحاظ پایان بحران و حل مشکلات همچنان در نقطهء ابهام به سر می بریم. فعلاً که کمابیش این فرصت را یافته ایم که به صورت آفاقی تر مدلهای مبارزاتی تجربه شده را مورد تأمل قرار دهیم. توجه به الگویی که آقای مزاری ارائه می دهد نیز اهمیت و ضرورت لازم را پیدا کرده است. توجه به مدل مبارزاتی او که خود بر شناخت ویژه از مشکل اصلی مردم افغانستان مبتنی است، مزاری را به عنوان یگانه شخصی که کوشش کرده است عهد تازه ای از تاریخ جامعهء ما را آغاز کند و تبعیض و انحطاط را منحیث مدار و محور تاریخ گذشته از میان بردارد و انسانیت و رفتار و روابط انسانی را به جای آن استقرار بدهد، آشکار می دارد.آنکه دانای گذشته و حال است می تواند که سازندهء آینده نیز باشد. فردا را کسی می سازد که دانندهء وضع دیروز و امروز باشد. مزاری بزرگترین دانای درد امروز و راز آگاهترین مرد روزگار تیرهء کنونی ماست. و بناً می تواند سازندهء آینده نیز باشد و لذا ما به او نیاز داریم و باید از طریق تمسک به راه و پیام او خود را از ظلمت کنونی برهانیم. راه خروج از ظلمت، ایمان به انسانیت و قبول برابری انسانها بدون مد نظر داشتن تعلقات لسانی و مذهبی و قومی است. و این را مزاری به ما تعلیم داده است و راه نجات همین است. او خود نیز توانست در محیطی که وحشت حکومت می کرد، انسان خوار و بی مقدار بود و انسانیت به چیزی گرفته نمی شد و افتخارات کاذب و دروغین مثل "خون" و "خاک" و "نژاد" و "زبان" جای کرامت و حیثیت انسانی را اشغال کرده بود، صدای انسانیت را بلند کند و از عداوت و نامردی ها و سنگ اندازی ها نهراسد. این مدل مبارزاتی و این پیام انسانی تنها میراثی است که از آن شهید زنده یاد داریم. و تنها راهی است که نسل معاصر می تواند با تمسک به آن، خود را از گرداب هایل کنونی به ساحل نجات برساند.پیام او پیام کرامت انسانی وارج و احترام گذاشتن به انسان است. و این پیام کهنگی ناپذیر است و نسل امروز سخت به این پیام نیازمند است. و اهمیت مزاری نیز در همین پیام اوست. نه در اینکه او یک رهبر جهادی اس یا یک فعال و کوشندهء سیاسی. مزاری به عنوان یک انسان مظلوم اما مؤمن و وفادار به انسانیت یک نظام ناعادلانه و غیر انسانی را زیر سؤال برده و کوشیده که با احیاء انسانیت و احترام به انسان، سیاست را در جامعه انسانی نموده و آن را حق گذار انسان و پاسدار کرامت او قرار دهد.تجربیات شکست خوردهء مشروطیت و مارکسیسم و اسلامگرایی که هر یک در پی استقرار ذهنیت های شخصی و حداکثر حاکمیت ایدئولوژی های معینی در جامعه بودند، راهی را که مزاری جان خود را بر سر آن گذاشت، یعنی احترام به انسان و قبول کرامت انسانی همهء افراد بدون در نظر داشتن تعلقات نژادی، زبانی و مذهبی، به حیث یگانه راهکار حل معضلات جاری پیشاروی نسل معاصر قرار می دهد. ما هیچ راهی جز قبول انسانیت همهء افراد و در نتیجه قبول حق مساوی برای همهء افراد نداریم. و با این مرحله البته که ما فاصلهء زیاد داریم.باداری و بردگی بی مورد و امتیازخواهی های واهی هنوز هم در جامعهء ما به اندازه ای است که علیه برابری و برادری و آزادی و عدالت قد علم کند. مزاری در هنگام حیات خود معروض حقد و حسد همین آقایی طلبان بی جهت و شریف نژادان قرار داشت و اکنون نیز سعی می شود که راه و پیام او را با انگ ها و برچسب های مختلف بپوشانند و گم کنند. و با هزاران طعن و تکفیر و تهمت و توطئه به استقبال او بروند و او را به الحاد و کمونیسم و نژادگرایی و هر بد و بیراهه و یاوه و گزافه ای که بلدند و خود هزاران بار بدان آلوده اند متهم می دارند. در حالی که او فقط خواسته است از راه احیاء انسانیت و احترام به انسان و اعتقاد به برابری انسانی، بدون در نظر داشت نژاد و زبان و مذهب، سیاست را انسانی کنند و در خدمت انسان قرار دهد که سرانجام جان خویش را نیز در همین راه از دست داد:

راه انسانیت

.

علی امیری

مدیعنی چی؟؟؟

*مدیعنی چی؟؟؟

مددرلغت: سلیقه ، روش ، شیوه
*ومددرکاربرد : چیزی که دریک محیط ویادربین افراد مرسوم والگو میشه ودرهمون محیط بهترین وزیباترین وجذاب ترین نشون داده میشه
*مد : الگوییه که باعث تغییر ناگهانی وهمگانی دریک جامعه ویادربین افراد میشه وباعث میشه که افرادبرای مدت زمانی خاص ازلباس، رنگ،مدل مو و... تبعیت کنن .
*مدروش ، مدل ،رنگ و لباس و... خاصی است که طبق پیشرفت ها وسلیقه هاوعلایق روز مرسوم میشه
*مد چیزه شگفتی نیست ... مدشامل وسایل وروش های مختلفی میشه که ماهمه روزه بااوناسروکارداریم ولی همین اشیاء وروش ها به یک باره ودرمدت زمانی معین مورداستقبال بسیاری قرار می گیره واین باعث میشه که مرسوم بشه ... مد پدیده ی مدرنی هم نیست وازهمون قدیم هم بوده ؟؟
*مردم ازهمون قدیما تاحالا به زیبایی علاقه داشتن ودوست دارتنوع بودن واین زیبایی وتنوع رو درظاهروزندگی خودشون هم به کارمی بردن ودیگران روهم به انجام اون عمل ویااستفاده ازاون وسیله ویا...  تشویق می کردن واین جوری می شد که یه چیزی مد می شد.
*آدم مدزده چه جورآدمیه؟؟؟
*من که ندیدم ولی طبق فرض بایداین طوری باشه :
آدمی که زندگیشو برپایه مداستوارکرده ویه جورایی خسته شده که دیگران اونو باعنوان مدگرامی شناسن ومجبوره طبق مدروزپیش بره وهمه ی داروندارش روخرج مدومدگرایی کنه وفکر وذکرش همش مدباشه وجزمدگرایی کاردیگه ای نداشته باشه ... این آدم یه جورایی آدم خسته ازمدیه وازمد ، زده شده ...
*مدهای غربی :
*به نظرمن مدهای غربی به کلی واردزندگی ایرانیاشده ویه جورایی :
*چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
*وفکرمی کنم علت این مدگرایی غربی تفکرهای غلطی باشه که دربین بعضی ازافرادجای گرفته ... چون بیشترماها مخصوصا مانوجوونا  فکرمی کنیم که کشورهای خارجی خیلی پیشرفتن ، مدرن وبه روزن واگه مابخوایم مدرن باشیم بایدطبق سلیقه وعلایق اوناپیش بریم وبااونابه روزبشیم واین درحالیه که ماها می تونیم باتکیه برتفکرات وسلایق خودمون چیزای جالب تروجذاب تری رومدکنیم که متاسفانه این کاررونمی کنیم یاخیلی کم می کنیم.

نکات طلایی برای رسیدن به آرامش روحی

نکات طلایی برای رسیدن به آرامش روحی

 

 

 

وقتی می بینید راهی راکه درپیش گرفته ایدبامسیرزندگانی

.شماسازگاری ندارد هراسی ازکنارگذاشتن آن نداشته باشید

من ضعف هایم رابه خدمت توانایی هایم می گیرم ازشکست

هایم پلی برای پیروزی های بعدی می سازم ومی دانم

.هرشکستی بذری ازموفقیت برابر یابزرگترازخودش دردل دارد

هنگامی که دیگران مرابه عنوان یک فردآگاه وخبره می دانند

.به خوبی آگاهی دارم که هنوزهیچ نمی دانم

همیشه دربرابرافرادی که میتوانندبه من بهره برسانند

وافرادی که نتوانند برایم بهره ای داشته باشند رفتارم

یکسان است وخدای ناکرده دربرابر قدرتمندان تملق

.نکرده وضعیفان راتحقیرنمی کنم

من مسائل بزرگ راانتخاب می کنم وآنهارابه ا

جزای کوچکتر تجزیه می کنم تاحل آنهاآسان شودو

هیچگاه مسائل کوچک راآنچنان به هم نمی آمیزم که

.دیگرقابل حس شدن نباشد

اولین عکسی که از یک دانه برف در جهان گرفته شده است!!!!

!!!!اولین عکسی که از یک دانه برف در جهان گرفته شده است

 

 

 

 

 

بنتلی که به مرد دانه برفی شهرت یافته است شیفه دانه های برف بوده و تکنولوژی که وی ویلسون برای ثبت تصویر این ذرات یخی به کار برده به فتومیکروگرافی شهرت یافت

...

اولین تصاویر جهان از کریستالهای زیبای برف توسط کشاورزی به نام ویلسون بنتلی و با استفاده از میکروسکوپ و دوربین عکاسی بسیار ساده ای به ثبت رسیده است.

اولین تصاویر به ثبت رسیده از تک دانه های برف در نیویورک به فروش گذاشته شده اند

. مجموعه این تصاویر در قرن 19 میلادی به ثبت رسیده اند و شامل تصاویر هزاران دانه برف جواهر مانند است.

ویلسون بنتلی که به مرد دانه برفی شهرت یافته است شیفه دانه های برف بوده و تکنولوژی که وی برای ثبت تصویر این ذرات یخی به کار برده به فتومیکروگرافی شهرت یافت

. وی در سال 1885 با استفاده از یک میکروسکوپ و یک دوربین موفق شد ظرافتهای یک دانه برف را در قاب تصویر به ثبت رسانده و نمایش دهد. وی در سال 1931 کتاب کریستالهای برفی را با بیش از دو هزار و 500 عکس از دانه های برف منتشر کرد. بنتلی معتقد بود در زیر میکروسکوپ دانه های برف معجزه زیبایی هستند و شرم آور است که این زیبایی از چشم دیگران به دور بماند. به گفته وی هر یک از این دانه ها شاهکارهایی از طراحی هستند که هیچ کس هرگز قادر به خلق مجدد آنها نخواهد بود زیرا پس از ذوب شدن هر دانه برف، این شاهکارهای طراحی برای همیشه از بین خواهند رفت.

تست هوش

تست هوش

  

مسئله

1:فرض کنید راننده یک اتوبوس برقی هستید. در ایستگاه اول 6 نفر وارد اتوبوس می شوند , در ایستگاه دوم 3 نفر بیرون می روند و پنج نفر وارد می شوند , راننده چند سال دارد ؟


مسئله 2: پنج کلاغ روی درختی نشسته اند , 3 تا از آنها در شرف پرواز هستند. حال چه تعداد کلاغ روی درخت باقی می ماند؟


مسئله 3:چه تعداد از هر نوع حیوان به داخل کشتی موسی برده شد ؟

مسئله

4:شیب یک طرف پشت بام شیروانی شکلی ، شصت درجه است و طرف دیگر 30 درجه است . خروسی روی این پشت بام تخم گذاشته است ، تخم به کدام سمت پرت می شود ؟

مسئله

5:این سوال حقوقی است . هواپیمایی از ایران به سمت ترکیه در حرکت است و در مرز این دو سقوط می کند . بازمانده ها را کجا دفن می کنند ؟

مسئله

6: من دو سکه به شما می دهم که مجموعش 30 تومان می شود . اما یکی از آنها نباید 25 تومانی باشد . چطور ؟

:
:
:
:
:
:

دستهایت تکیه گاهم بود و نیست

عشق تو پشت و پناهم بود و نیست

حیف چیز سبزی در نگاهم بود و نیست

عشق این سرمایه بازار دل

آب این روی سیاهم بود و نیست

یاد ان ایام مشتاقی بخیر

عاشقی تنها گناهم بود و نیست

                 امروز که محتاج توام جای تو خالی است.

فردا که می آئی به سراغم نفسی نیست

                        !آن وقتی که عاشق شد دلم. 

آیا می‌دانید...! (گوناگون و دانستنی ها)

  آیا می‌دانید...!   (گوناگون و دانستنی ها) 

.............................................................................

آیا میدانید زرتشت یعنی ستاره زرین

آیا میدانید قطر شاهرگ گردن ۶ میلیمتر میباشد
آیا میدانید ناخن انگشت میانی سریعتر از دیگر انگشتها رشد میکند
آیا میدانید نروژ سومین کشور صادر کننده نفت میباشد
آیا میدانید با برداشتن تخمدانها عمر بیمار بطور متوسط ۸ سال کمتر میشود
آیا میدانید اسکنر ۴۸ سال پیش اختراع شده است
آیا میدانید ۱۰۰ سال پیش پزشکان آمریکایی میگفتند زنانی که باهوش هستند باردار نمی شوند
آیا میدانید ستاره دریایی فاقد مغز میباشد
آیا میدانید سالانه ۵۰۰۰ کارگر در معادن چین جان خود را از دست میدهند
آیا میدانید مروارید درون سرکه ذوب میگردد
آیا میدانید ارزش مادی تمام عناصر بدن انسان کمتر از ۱۰۰۰ تومان است.آیا میدانید ساعت اتمی ساخته اند که در ۴۰۰ میلیون سال یک ثانیه هم تغییر نمی کند
آیا میدانید بال زدن یک پروانه هم زمین را تکان میدهد
آیا میدانید ما مغزمان رو کنترل میکنیم یا مغزمان ما را؟
آیا میدانید ۲۰۰ میلیون موجود زنده روی زمین وجود دارد که انسان یکی از انها است
آیا میدانید یک قطره اب دارای ۱۰۰ میلیارد اتم است
آیا میدانید ۸۰٪ موجودات دنیا را حشرات تشکیل داده اند
آیا میدانید تنها حیوانی که نمی تواند شنا کند شتر است
آیا میدانید روباه همه چیز را خاکستری می بیند
آیا میدانید گربه قادر نیست مزه شیرین را تشخیص دهد
آیا میدانید یک گرم سم مار کبری می تواند ۱۵۰ نفر را بکشد
آیا میدانید حس چشایی نوعی پروانه بزرگ ۱۳ هزار بار دقیق تر از انسان است
آیا میدانید لاما شتر بدون کوهانی است که به هنگام عصبانیت بر صورت طرف مقابل تف می اندازد.آیا میدانید قلب گنجشک ۱۰۰ بار در دقیقه می تپد. گنجشک ها روی زمین می پرند.آیا میدانید فیل تنها حیوانی است که می تواند ایستادن روی سر و گردن را یاد بگیرد.آیا میدانید یک موش کور ۱۴ سانتی می تواند در یک شب تونلی به طول ۹۱/۴ متر حفر کند.آیا میدانید مرغ ها برای تخمگزاری احتیاجی به خروس ندارند. خروس فقط برای بارور کردن تخم است
آیا میدانید کرم های ابریشم در ۵۶ روز ۸۶ هزار برابر وزن خود غذا می خورند.آیا میدانید دارکوب ها قادرند ۲۰ بار در ثانیه به تنه درخت ضربه بزنند
آیا میدانید زمان گردش سیاره عطارد بدور خود ۲ برابر زمان گردش آن بدور خورشید میباشد
آیا میدانید ۹۰٪ سم مارها از پروتئین تشکیل یافته است
آیا میدانید قلب میگو ها در سر آنها قرار دارد
آیا میدانید گونه ای از خرگوش قادر است ۱۲ ساعت پس از تولد جفت گیری کند
آیا میدانید سطح شهر مکزیک سالانه ۲۵ سانتیمتر نشست میکند
آیا میدانید موشهای صحرایی سالانه یک سوم ذخایر غذایی جهان را نابود میسازند
آیا میدانید بیشترین سرعت که انسان دست یافته ۴۰,۰۰۰ کیلومتربا سفینه آپالو ۱۰ است
آیا میدانید چین بیشتر از هر کشوری همسایه دارد، چین با ۱۳ کشور هم مرز است
آیا میدانید موریانه ها قادرند تا ۲ روز زیر آب زنده بمانند
آیا میدانید کبد انسان در ۳۰۰ تا ۵۰۰ روز نو میشود، یعنی اینکه از سلولهای جدیدی برخوردار میشود
آیا میدانید درازترین دم به سوسمار آبهای شور تعلق دارد که درازای آن به ۳ متر میرسد
آیا میدانید قدمت خالکوبی به بیش از ۵۰۰۰ سال میرسد
آیا میدانید اغلب مارها دارای ۶ ردیف دندان میباشند
آیا میدانید شمپانزه ها قادرند مقابل آینه چهره خود را تشخیص دهند اما میمونها نمیتوانند
آیا میدانید قلب والها تنها ۹ بار در دقیقه میتپد
آیا میدانید درازترین جانور یک نوع کرم خاکی است که درازای آن به بیش ۵۵ متر میرسد
آیا میدانید اولین کلیسای ساخت بشر یعنی کلیسای پطرس مقدس در انطاکیه ترکیه میباشد
آیا میدانید تقریبا ۶۵٪ وزن انسان را اکسیژن تشکیل میدهد.آیا میدانید رشد تعداد ماشینها در جهان ۳ برابر رشد جمعیت انسانهاست.